همراه شوید
بنیوشید
بنوشید
بنوشانید
شب ششصد و هفتاد و دوم ۶۷۲
ادامه حکایت عجیب و غریب
تا پنج روز بر روی تختهها افتاده آب او را همیبرد. پس از آن به بحر مالح برسید و از اثر بادها بنگ از مشام او بپرید. چشم بگشود و خود را در میان دریا دید. با خود گفت این کار با من که کرد؟ پس در هنگامی که او حیران بود یک کشتی پدید شد. به آستین خود به ساکنان کشتی اشارت کرد...
تصویر را تصور کن!
بینخطهای هر خبر و هر داستان را ببین و تصور کن و بشنو...
به روالهای ناروایی که هنوز از پسِ قرنها برقرار مانده بیندیش...
«هزارویک شب»
ترجمهی عبداللطیف تسوجی تبریزی
قصّهگو #شهرزادفتوحی
تنظیم #مجتبی_میرسمیعی
باشد که قصّه، چترِ باران غصّهها شود
باشد که قصّه، صدفِ آرامشی باشد
در دریاهای توفانی این جهان...
هنر و زندگی شهرزاد
🎧یوتیوب
https://www.youtube.com/playlist?list=PLPpgSsdZeHm0DKO5jWxbXXmC-FelHleB0
#هزارویکشب #هزار_و_یک_شب
Shahrzad Art&Life
مشتاق پیشنهاد و نقد و نظر شما هستم:
اولین نفر کامنت بزار
همراه شوید
بنیوشید
بنوشید
...بیپرخاش...
...
میخوام بگم آدما بهصرف آدم بودن، تو لایههای پ...
چرخ ِ ستاره پنچره
کمک کنین هلش...
نقدی بر ...
تعجّب
شعرگونهای از #نادرابراهیمی
...
شهرزاد
اثر هاروکی موراکامی
تر...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است